پارسا نفس زندگی

1387/3/28 غلت زدن جیگر مامان

1390/7/13 12:09
نویسنده : نوران
54 بازدید
اشتراک گذاری

ناب ترین غزل زندگی ام محمدپارسای گلم سلام خوبی مامانی (الان کنار دست من خوابیدی قربون دستای کوچولوت برم بهم قلاب کردی و مثل فرشته ها میمونی )امروز هم یکی از روزهای خوب خداست بابا رفته سرجلسه امتحان (جامعه شناسی2) من و شما کنار هم هستیم گلم خیلی خیلی شیرین شدی شیطون شدی عاشق بازی و شیطنت . وقتی بابا باهات بازی میکنه از خنده ریسه میری وای خنده های صدادار که دوست دارم درسته بخورمت با چشات مارو تعقیب میکنی وای بگم از حموم عاشق حموم رفتنی و الان دیگه مثل روزای اول از آب نمیترسی به آب خیره میشی و به من لبخند میزنی اصلاً گریه نمیکنی  هر روز داری سعی میکنی غلت بزنی هی تا نصفه میای برمیگردی (هفته بعدش دیگه به طور کامل غلت زدی)خوشگل من وجود تو زندگی رو از همیشه برامون زیباتر کرده و صبح ها با خنده های شما بیدار میشم و شبها با بوسیدن روی ماه شما میخوابم نصفه های شب که گرسنه میشی خوابت هم میاد اصلاً چشاتو باز نمیکنی تند و تند قورت قورت شیر میخوری بعد من سریع آروغ معدتو میگیرم سریع میخوابی البته گاهی هم نق ونوق میکنی با پستونک میخوابی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)