پارسا نفس زندگی

1389/2/28خاطره تلخ بیماری پسری

کاش هیچگاه این اتفاقات نمی افتاد تا من هرگز آن را ثبت نمیکردم پسر نازنینم از تعطیلات عید که برگشتیم تا دوهفته همش آبریزش بینی و سرفه داشتی ولی به حساب آلرژی زیاد بهش توجهی نمیکردیم تا اینکه یه شب جمعه تب وحشتناکی کردی من و بابا تا 3صبح بالای سرت نشسته بودیم و من مرتب گریه میکردم استامینوفن اصلا جوابگو نبود و تو در تب میسوختی تا اینکه 4صبح بردیمت بیمارستان کودکان اونجا یه دکتر ویزیتت کرد و گفت ریه هات چرک کرده یه انتی بیوتیک خیلی قوی داد با شربت سرفه تا ساعت 10صبح تبت قطع شد ولی خوب نشده بودی بی اشتها و خواب آلود بودی عزیز هم اومد پیشت موند و من رفتم سرکار ولی تو همچنان خوب خوب نشده بودی تا اینکه سه شنبه اون هفته تصمیم گرفتیم دوباره ببریمت دک...
8 بهمن 1390

15/1/1389 عشق میکنم با این پسر

پسر گلم سلام از چی بگم تو این مدت که این قدر شیرین شدی مامانی از دویدن و در آغوش گرفتن من و مامان مامان گفتن از مهدی گفتنت از ددیق گفتنت از اینکه ازت می پرسم اسمت چیه میگی آق پارسا نیتتی آشتی منم میگم وای خدا تو هم ذوق میکنی میگم چندسالته میگی دووسال میگم مامان رو دوست داری یا بابا میگی هم مامان و بابا از لوس شدن و چاخان کردنت با اون بوسهای خوشگلت وقتی کار بدی میکنی و اخم میکنم میای آی بوس میکنی انقدر عشق میکنم از دلم در میاری بعد میگی بخ بخ و من دلم ضعف میره جدیداً هرچی بهت میدیم میگی میسی قربونت برم مودب از چی بگم نازنین، از کمک کردن توی تمیز کردنجاروبرقی که عاشق اونی دستمال کشیدن بلند کردن پادری و تمیز کردن زیراون (عین مامان) از برداش...
26 دی 1390

عید اومده دوباره فروردین 1389

سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت بادت اندر شهریاری برقرار و پردوام سال خرم فال نیکو مال وافر حال خوش اصل ثابت نسل باقی تخت عالی بخت رام مهربون پسر دوست داشتنی ما نوروزت مبارک سومین نوروزی هست که به یمن حضورت برامون زیباتر شده دوستت داریم و خدا را به خاطر داشتنت هزاران بار شاکریم شعله زد عشق و من از نو نو شدم                                     پر شدم از عشق تو مملو شدم شوق شیدایی مرا از من گرفت        ...
21 دی 1390

1388/12/16پسرک من دوساله شد هورا...............

نگاهت را قاب میگیرم در پس آن لبخند که به من شور و نشاط زندگی می بخشد امروز روز توست تولدت مبارک محمدپارسا جانم تو بلوری گل نازی گل ناز خنده کن کودک من بنشین مثل پروانه ای شاد بر گل دامن من کودکم از تو جانم به تن است جایت آغوش من است پسرکوچولوی مامان دوساله شده اسفند زیباست چون گل من تو این ماه متولد شده الهی قربونت برم شیرین تر و شیطون تر شدی هر روز یه کار جدید و یه کلمه جدید یاد میگیری ولی مامانی وقتی به عقب مینگرم میبینم من هنوز از شیرینی هات لبریز نشدم و شما به سرعت داری بزرگ میشی دوست میداشتم کودک میماندی کاش چرخ زمان در اختیار من بود افسوس آخه مامانی مهربونی همه میگن عین دخترها لطیف و احساساتی هستی من خیلی لذت میبرماز کلمات عشقولانه...
21 دی 1390

1388/20/17از شیرگرفتن پسری

از شیر گرفتن پسری که فوق العاده به شیر وابسته بود خیلی سخت بود برای من هم این جدایی سخت بود حدود دوسال دقیقاً٢١.٥ماه از شره جانم به عزیزتر از جانم نوشاندم و این فراتر از نوشاندن بود و این پیوند فوق العاده شیرین بود و حال این جدایی برای ما بسیار سخت پنج شنبه صبح من و شما با دایی علی رفتیم امامزاده قاسم اونجا برای آخرین بار شروع کردی به خوردن ولی حیف که شیطنت اجازخ نمیداد کامل از دو سینه بنوشی و میخواستی شیطنت کنی و نمی دونستی این بار آخری هست که مینوشیدر حین خوردن شیر سوره یاسینو برات تلاوت کردم بعد برات از آب اناری که آوردم دمیدم و ثواب قرائت این سوره رو به حضرت علی اصغر و مادرش هدیه کردم و این ٢سال شیر رو حلال وجود نازنینت کردم در حالی که چ...
20 دی 1390

1388/10/17ادامه گنجینه لغات

ماشین= هن هن    پلو=پواو     سالاد=ساآ    اللهاکبر=اپر     سلام=دآم    ماست=ما   چاقو=داقو      شلوار=شلا     کیف=دیف         آشغال=آخال    آقا=آقا     سیب=  دیب       تلخ=تخ      ترش= توش همایون= همااو      آبگوشت=  آبدوش      خط اتو =ات  اتو      پتو=پپو     ...
19 دی 1390

1388/9/20برای بهترین پسر دنیا که رنج ساعت ها تنهایی ودوری از او آزارم میده

سلام عزیزم خوبی الان که برات می نویسم تو شرکت هستم و تو احتمالاض تو خواب نازی بابایی هم به علت اینکه دوباره این هفته شبکاره میاد دنبالت راستی دیروز رفتیم بیرون کلی برات لباس خریدیم مبارکه گلم ان شا.. دامادیت گنجینه لغات محمدپارسا جوراب=جیجا        چشم=دیش     کفش=دش    دست=دس   پا    مامان=ماآ    بابا    دایی=داجی علی = عیی       امیرمحمد=ام م    نورا=نوآ          ایلیا= اییا       هستی=هچی ...
19 دی 1390